چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

ان مرد رفت!

....

ریز نوشت: خیلی سخته که اینو باور کنی. حتی وقتی که بالا سر قبر می ایستی و دارن می ذارنش توی قبر! دلت می خواد کله ی ادم هایی را بکنی! اشک می ریزی اما احساس می کنی کسی باهات شوخی کرده. و دلت می خواد بیاد و بگه که این یه شوخی بوده! ولی دیدن نزدیکانش از این ها هم بدتره. من نمی دونم مرگ جوون سخت تره و یا برای پیرتر ها هم ادم همین وضع را داره. چهرش از جلوی چشمم محو نمی شه. باورم نمی شه ادمی را که توی خاطراتم زنده دارمش چطور توی اینده ی هیچ کدوممون دیگه نیست!؟ چطور دیگه باهامون شوخی نمی کنه؟!!!      دیدن عکس اون روی اعلامیه از همش بدتر بود. هنوز هم همین طو. مگه می شه؟؟؟؟

اهای این عکس اشتباهه! یکی بیاد از روی قبر برش داره!!!!!