چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

این روزها...

پر از سوالم..... بدون جوابم!

این همان قصه ی مرگ ارزش ها بود...

داشتیم زندگی نکبتی مان را می کردیم. زیرزمینی موسیقی می ساختند ٬ زیرزمینی هم گوش می دادیم ٬ زیر زمینی می خندیدیم ٬ زیر زمینی فکر می کردیم ٬ زیرزمینی حرف میزدیم٬ زیر زمینی کتاب می خواندیم ٬ زیرزمینی فیلم می دیدیم  ٬ زیر زمینی خدا را عاشق بودیم ٬ زیرزمینی زندگی ادم وار خودمان راداشتیم....

خدایا این چه جهنی بود  ٬ این چه کابوسی بود که بیداری ندارد ؟خدایا این کدام دمل چرکی بود که نیشتر خورد و خونابه اش تمامی ندارد؟ این چه عزایی بود که چهلم ندارد؟ این چه رنج و ظلمی ست که مرگ ندارد؟ 

پی نوشت: ایا برای فردا خورشیدی هست؟