چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

با تشکر از همه کسانی که مرا در این امر یاری رساندنند!!!

همیشه می دیدم توی تلویزیون ایراد زن ها از مردها اینه که ؛جنم و عرضه؛ ندارنند مثلآ پاورچین را یادتونه؟ یا فیلم همسایه ها زن یکی شون همش دعواش با شوهرش این بود که چرا جواب ادم ها را نمی دی و یا از حقمون دفاع نمی کنی و...! همیش از خودم می پرسیدم: اینا چی می گن؟مردم چه خواسته هایی دارن!! 

چند روز پیش بعد از کلاس ٬ بچه ها در مورد روز کلاس جبرانی خیلی اختلاف نظر داشتند که دوتا از بچه ها بینشون بحث کمی بالا گرفت!(جزئیات را نمی گم که خودش ماجرایی بود. )شوهر اون دختره(تازه ازدواج کردنند) که هر روز میاد دنبالش و میاد پشت در کلاس ٬خودش را وارد بحث کرد و شروع کرد مزخرف گفتن و هرچی از دهنش در اومد بی ربط و باربط گذاشت وسط دعوا و خلاصه اون پسر گوگولی مگولی که هر روز با یه لبخند میومد عشقولانشو می برد تبدیل شد به یک لمپن به تمام معنا! تا زنش اون را از اون وسط جمع کرد و هر دوشون در حال داد و قال رفتنند!

در تمام مدت دهنم باز مونده بود. و قتی دوستم گفت که اون پسره  باید میومد و زنشو جمع می کرد نه اینکه .... اما حرکت طرف دعوا (اون یکی از بچه ها) که اون هم زنگ زد دوست پسرش و ماجرا را گفت و ازش خواست بره و حال طرف(شوهره اون یکی را) بگیره!!!!!ذهن منو واقعآ درگیر کرد. نکنه فقط من اینجوری فکر می کنم! من معمولآ دعوا نمی کنم ولی اگه مغزم از کار بیافته روزی و دعوا کنم٬ ترجیح می دم منو اروم کنه! و یا اینکه امیدوارم من هیچ وقت مجبور نباشم مدام خجالت لمپن بازی های طرفمو بکشم!(ب)

اما اکثرآ عشقشون را با گزینه ی الف ثابت می کنند و حتی اگه منطقی ندوننش!!

راستش باورش کمی برام سخته. هم علاقه ی دختر ها به این رفتار دفاعی و هم نشون دادن حسن نیت پسرها با این رفتار دفاعی!!!

من که نمی فهممش!! با این تفاسیر می شه نتیجه گرفت عشق یعنی نفهم بازی!!! اگه کمی بیشتر دقت کنیم می بینیم چنین انتظارات و رفتاری یه اسیب اجتماعیه! چه قتل هایی که میون همین دعواهای معمولی رخ نداده! چه حسرت هایی که ادما باید تا اخر عمر بخورنند و... روزنامه حوادث را یه نگاهی بندازین! فیلم عروس از افخمی را یادتونه؟ زیر تیغ را می بینید و...؟ 

 پی نوشت: اخه چرا بعضی هاتون هردوتا سوال را جواب دادین؟

نظرات 28 + ارسال نظر
علیرضا جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:39 ب.ظ http://champions.blogsky.com

سلام
موفق باشی

امید جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:50 ب.ظ http://www.shahrzadsoft.blogsky.com

جالب نوشتی
تبریک میگم

علی جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 06:51 ب.ظ http://alifallah.blogsky.com

سلام خوب هستین؟
خدا،انسان و عشق....

این است «امانتی» که بر دوش آدم سنگینی می کند
و این است آن«پیمانی»
که در نخستین بامداد خلقت با خدا بستیم،
و «خلافت» او را در کویر زمین تعهد کردیم
ما برای همین هبوط کردیم،
و این چنین است که به سوی او باز می گردیم.

انسان بیش از زندگی است
آنجا که هستی پایان می یابد
او،ادامه می یابد....
دکتر علی شریعتی

ستایش جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:24 ب.ظ http://farofu.blogfa.com

فقط خوشم اومد... که چقدر منو و تو مثل هم هستیم.
ببین این نامردیه هاله... تو باید به خاطر این شباهت یه چی به من بدی!! من جایزه م رو می خوام....



او کی!من میام خواستگاریت! از خیر این همه تفاهم و توافق نمیشه به این سادگی گذشت!

توحید جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:38 ب.ظ http://niid.blogsky.com

یا اینکه عشق چشمهای بضیها رو کور میکنه!!!!!

فریناز جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:01 ب.ظ http://acoldemotion.blogsky.com/

۱ خواهش میکنم. وظیفمون بود!!!؛)
۲وای مرسی که ماجرا رو نوشتی! داشتم میمردم از فضولی که چرا این سوال رو کردی!

ونوس جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:30 ب.ظ http://venusetanha.blogsky.com

دقیقا عزیزم.اینا عشق نیست.آدم وحشی بشه که یعنی داره از عزیز دلش! دفاع میکنه؟D: ولشون کن.خودتو بچسب که اینجوری نیستی.در ضمن سعی کن با اینجور آدما طرف نشی.بیخیال؛)

نگین جمعه 15 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:25 ب.ظ http://sayetarik.blogsky.com/

خوب بالاخره هر کسی یه طرز فکری داره دیگه!!!زیاد اهمیت نده

ورونیکا شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:31 ق.ظ http://veronika.blogsky.com

منم مثه تو معتقدم این مدل عشق یعنی نفمی کامل !
حالم از این مدل دعواها و فحش کاریا بهم می خوره
اینکاره مال آدمای بی فرهنگ به خدا !

دریای مرام شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:36 ب.ظ http://m24.mihanblog.com

با من٬ کدام طایفه می آید؟

با من ٬ کدام طایفه میماند؟

فتح قلوب جنگل عریان را

فیامتا شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:45 ب.ظ http://damandan.blogfa.com

دههههههه!استاد حالا چرا می‌زنی:دی


خوب تو نگفته بودی یکیشو جواب بدید فقط:دی

هان من هنوز نخوندم پستها!می‌خونم دوباره میام می‌کامنتم...یه چیز کلی خوندم فقط:دی

استاد کوچولو شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:19 ب.ظ http://kouche.parsibox.com

سلام
خودت هم تو این شرایط شاید همین عکس العمل رو نشون بدی .

یه ایراد دیگه تو سوال :
وسط خیابون با دانشگاه فرق می کنه ......

یه ایراد هم از من که خیلی خنده دار فهمیدم اون سوالتو ........

ویارهای پسری آبستن شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:56 ب.ظ http://mddm.blogfa.com

باز دم خودم گرم

جایزه ای چیزی نداره این آزمون؟؟؟؟

نعیم شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:18 ب.ظ

سلام،

خسته نباشین،

خب من از امتحان شما جا موندم ولی معرفی به استاد شدم

و شرکت کردم،

راستش گاهی اوقات آدم جلوی خانوم بچه هاش جوگیر میشه

دیگه،

مثلا یادمه یه روز به همراه پدرم با ماشین داشتیم میرفتیم

بیرون از منزل برای انجام کاری،

وقتی داشتیم از کوچه در میومدیم درست رو به رو شدیم با یه

ماشین که میخواست وارد کوچه بشه،

حالا نه ما میتونستیم بریم تو خیابون نه اونا میتونستن بیان

توی کوچه،

ترافیکم شد اساسی،

ماشین مقابل ما یه آر دی بود و صفرم بود،

راننده یه خانوم بود کنارشم یه‌ آقا نشسته بود،

چیزی که باعث این اتفاق شد یه ماشین قدیمی (که فکر

میکنم بی ام و بود) بود که یه جوری پارک شده بود که

تمام کوچه رو گرفته بود،

کوچه نسبت به خیابون یه مقدار بلند تر بود وشیب داشت،

خلاصه آقایی که کنار اون خانوم نشسته بودن در کمال

خونسردی پیاده شدن،

به طرف اون ماشین قدیمی رفتن،

چون شیشه ماشین پایین بود سرشون رو کردن توی ماشین

بدون گرفتن کلاچ دنده ماشین مردم رو رو خلاص کردن و شروع

کردن به هل دادن ماشین،

البته شیب کوچه رو در نظر نگرفته بودن،

خلاصه چون کوچه به طرف خیابون شیب داشت ماشین

قدیمی درست در خلاف جهت نیروی آقاهه حرکت کرد درست

به طرف ماشین صفرش،

هر چقدر ماشین نزدیک تر میشد خانوم راننده جیغش بلند تر

میشد و بلند میگفت اسماااااااااااااعیل،

نهایتا آقاهه کم آورد و ماشین قدیمی خورد به ماشین صفرش،

فقط و فقط هم خودش مقصر بود،

تا این آقا باشه که جو گیر نشه و بهش احساس ژان والژن بودن

دست نده،

به هر حال گاهی اوقات اینجوری میشه دیگه،

باید طبیعتم در نظر داشت،

بالاخره آدمام جز طبیعت هستن،

موفق باشین

فرنگیس شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:54 ب.ظ http://www.mahfarang.blogfa.com

عشق یعنی نفهم بودن
عاشقم به قرینه نفهمی بیش نیست!!
باور کن. یه معادله ساده!!
لینک کردن اجازه نمی خواد.

لنگه کفش پاره شنبه 16 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:52 ب.ظ http://sargashtedelzende.blogfa.com/

ا! چه بد.من به پست قبیلت نرسیدم! اما آره من هم ترجیح می دم در دعوا طرف آرومم کنه! البته اگه حق بامن بود و عرضه نداشتم از حقم وفاع کنم! کمکم کنه حقم رو بگیرم به صورت منطقی! متاسفانه که در حال حاضر هیچ موجودی نیست که چتر حمایتیشو بر سرمن کشونده باشه! واییییییی دلم همین الان یه دوست پسر مهربون خواست! که بیاد کارای پایان نامه مو تموم کنه! برام آشپزی کنه! خونه رو تمیز کنه! وایی وایی! چی میشد!(آین چند جمله آخر روشوخی کردم ها)

[ بدون نام ] یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:16 ق.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
می دونی شعور خیلی خوبه گاهی برای ثابت کردنه خود به دیگران کارهایی می کنیم که خودمون توش می مونیم...شاید منطقی ترین راه راه خوده شماست....

یه دختر خوب یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:01 ب.ظ http://interline.blogfa.com

سلام هاله جوووووووووووووووووووووووووووووووون
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]
عیدت مبارک[گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل]

یک دیوانه یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:27 ب.ظ http://darolmajanin.blogfa.com


قابل دفاع بوده . هم حرکت پسره . هم حرکت بعدی دختره که زنگ زده به دوست پسرش . اینجور مواقع احتمالا یه احساس مهم بودنی به دختر ها دست میده که شریکشون به خاطرشون حاضره هر کاری بکنه و این بخشی از اون احساسات جریحه دار شده رو کم میکنه . البته این فقط یه نظره و ممکنه اشتباه هم باشه . ما که عقلمون تا همین جا قد داد آبجی . . .

رحمت یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 05:10 ب.ظ http://www.loolian.blogsky.com/

اگر بدت نمی آد دوست دارم بگم طرز فکرت خیلی زیباست .... بی هیچ شیله پیله ای !

گلادیاتور یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:12 ب.ظ http://ghoolghool.blogfa.com

سلام



بازم دروازه میدان مبارزه باز شده و گلادیاتور وارد میدان جنگ شده
گلادیاتور بدون سپر میره جنگ
اون از جنگ لذت میبره نه چیز دیگه

به گلادیاتور سر بزن اون از تنهایی ....

دوست پاییزی یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:49 ب.ظ

شرمنده من کامنتم رو تو پست قبلی گذلشتم :)

ستایش یکشنبه 17 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ب.ظ

ببین هاله ... هر چی باشه من بزرگترم...پس 100 درصد تو از رو من ساخته شدی.. نه من از رو تو!
الانی عیدی هم نگرفتم اعصاب ندارم... اون کادوی مارو رد کن بیاد آبجی!!!

پرنده تنها دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:36 ق.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

سلامن علیکم

مازیار دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:26 ق.ظ http://maziyarr.blogfa.com

شیوا دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:33 ب.ظ

سلام هاله جون......آخرش دوست بی عرضت رفت نامزدی .................واقعا خریت انتها نداره عزیزم

امین دوشنبه 18 دی‌ماه سال 1385 ساعت 01:57 ب.ظ http://harfhayedelam.blogfa.com

عید شما هم مبارک!

نرگس چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 11:20 ب.ظ

من توی این موضوع با تو موافقم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد