چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

اب حوض می کشیم!!!

یه زمانی خیلی می نوشتم . انصافآ هم خوب می نوشتم. می رفتیم و با بچه ها دور هم جمع می شدیم و داستانهامون را می خوندیم و نقد می کردیم. تا اینکه انجمنمون به ثبت رسید و براش رئیس و نائب رئیس و معاون و... انتخاب کردنند. و دیگه خودتون بقیه روند ماجرا را بفهمید لطفآ.

بعد از اون یه زمانی عشق به خاک و اب و اتش یه دو سه سالی پشت چرخ سفال نشوندم و شاگردی استاد را می کردیم. برای خودمون نیمچه استادی شدیم که زد و پای استاد شکست و زمین گیر شد!

بعد از اون بعد از اون یه زمانی رفتم دنبال عکاسی اما این اخری زودتر از اونی که فکرشو می کردم تموم شد و شش ماهی بیشتر دوام نداشت و به اون جایی که می خواستم نرسیدم.و به این نتیجه رسیدم که استاد هم استاد های قدیم!

حالا بعد از اون بعد از اون بعد از اون یه زمانی دوباره هوس نویسندگی زده به سرم ! فکر کنم به جز این بار یه بار دیگه این چرخه شروع بشه من می شم یه نویسنده ی سفال گر عکاس!!!

 

پی نوشت: یه گنجیشک یخ زده را مامانم امروز پیدا کرد و اووردش خونه. الان که دارم اینا را می نویسم حالش خوب شده و رفته یه جایی نشسته که نمی تونیم هیچ رقمه بگیریمش!!!

 

پی نوشت: با برادر گرام٬ یه مدتیه چند کلامی حرف می زنیم و گاهآ مزه ای می پرانند و ما نیز! فشار ژست روشنفکری هردومون افت کرده ، حسابی!!!

 

پی نوشت:یعنی تا تهشو خوندی؟

نظرات 27 + ارسال نظر
فرنگیس دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:26 ب.ظ http://www.mahfarang.blogfa.com

نمی دونم چه حکایتیه این نصف نیمه کار کردن.

رحمت دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:56 ب.ظ http://www.lulian.blogfa.com

شلیک خنده از ته دل بعد از چند وقت.......!!!

خب خدا را شکر٬ رسالت نویسندگی انجام شد! D:

ونوس دوشنبه 11 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:51 ب.ظ http://venusetanha.blogsky.com

آره تا تهش خوندم.نویسندگی کار سختیه.بابای من عکاس بوده کمک نمیخوای؟:دی

امیر سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 12:08 ق.ظ http://namira.blogsky.com

سلام
الان دقیقا نیمه شب است !
گفتیم به رسم ادبی چند کلامی به پاس تشریف فرماییتون بچاپانیم !
اما خوب اندک کسالتی که توام با خواب شده ذهنمان را به اتاق خواب معطوف گردانیده! و مجالی برای فکر و اندیشه نگذاشته تا مطلبی وزین و در خور شانتان بکامنتانیم
باشد که پوزشمان پذیرا باشید
الله حافظ!

ورونیکا سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:48 ق.ظ http://veronika.blogsky.com

منم زیاد ازین شاخه به اون شاخه پریدم :) همه کاره و هیچ کاره ام !
مثه همین گنجشکه بیقرارم!

ورونیکا سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:49 ق.ظ http://veronika.blogsky.com

راستی از اسم ویلاگت خیلی حال کردم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:13 ق.ظ

سلام...
هاله ی عزیز...
۱. نمی خوای بگی که همه کاره و هیچ کاره ای. به نظر جف هیچی بدتر از این نمی تونه باشه. جف هم به موسیقی علاقه داره هم کوزه گری هم شاعری هم والیبال هم تنیس هم نجاری هم گل فروشی و خیلی چیزای دیگه که یادش نیست. ولی فقط به طور کامل دنبال نقاشی و طراحیه. یه جورایی باید بقیه رو فدا کرد یا خیلی کمتر بهشون پرداخت. نذار این سیکل معیوب دوباره تکرار بشه.
۲. خوشا به حال شما و برادر گرام. گاهی فشار هم رو بگیرید ولی به همودو (اصطلاح اصفهانی) فشار نیارید.
۳. جف برای سومین بار جواب سوالتو میده: برای درک معنی عمیق و فلسفی جف لطفا به اولین پست جف که در شهریور ماه گذاشته مراجعه کن. اونجا گفته که چرا جف. اگه ارضا نشدی بعدا بیا برایت خصوصی بگم که جف یعنی چه. آخه دختر با هوش همشهری اگه جف می خواست در انظار عمومی راز جف بودن خودشو فاش کنه که جف نمی موند!
۴. زین پس پیشنهاد می کنم برای پی نوشت هات شماره بذاری. همین جوری گفتم.
به زی...

جف سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:14 ق.ظ http://jef5.blogfa.com

نظر قبلی مال جف بود. یادش رفت اسمشو بنویسه.

هواست کجاست؟

امیر سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:55 ق.ظ http://raiiin.persianblog.com

سلام ... تمامی پستایی که نخونده بودمو خوندم . خب آره ! مختصرنویسی خیلی خوبه ( یه خوبیش اینجا معلوم میشه که اگه من ۱۰ تا از پستای قبلیتو هم از دست داده بودم می تونستم تو ۵ دقیقه همشونو بخونم ) ... ولی من با اون داستانای طولانی یه جورایی دارم تمرین میکنم . وبلاگ واسم مث یه جور آقا معلم سختگیر شده که هر هفته باید تکلیفمو بهش تحویل بدم . بهش میگن توفیق اجباری ولی نه ! واقعا از خوندن کامنت ها احساس خوبی بهم دست میده ( چه تعریف چه تضعیف ! ) و یعنی اینکه این یه توفیق دوطرفه ست . بخاطر همینه که من کلا به ده ٬ پونزده تا وبلاگ بیشتر سر نمی زنم !! ... بهرحال اینجوریه دیگه ! کاریش نمیشه کرد

امیر سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:59 ق.ظ http://raiiin.persianblog.com

راستی ... من به این دو سه خط اول خیلی حسودیم شد ... کار فوق العاده ایه ... اگه بشه

ضمنا من واقعا قصد نداشتم تو این بازی شرکت کنم اما وقتی « غلط کردم نامه » رو خوندم یهو متحول شدم . یعنی نظرم عوض شد ... مرسی !

گل پر سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:00 ق.ظ http://livealive.blogfa.com/

دو تا نظر ندادم هیچ کدوم نرسید؟هیچی گفتم ای ول منم نویسندگیو دوست دارم از اون بیشتر نقاشی و عکاسی.و این که خوش به حالت من هیچ وقت سفالگری نکردم

ویارهای پسری آبستن سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:00 ق.ظ http://mddm.blogfa.com

آره تا تهش رو خوندم :دی

***************

تبادل لینک آیا؟

انارام سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:26 ق.ظ http://anaram.blogfa.com

پیشنهاد می کنم این دفعه سراغ چیز دیگه ای برید... مثلا نویسند نوازنده نقاش.... این هم بد نیست...

اونوقت نیاز به عمر نوح دارم !!!

امین سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:35 ق.ظ http://harfhayedelam.blogfa.com

منم در ازمنه ی بسیار دور یه گنگیشک مردنی پیدا کردم... داشت زیر دست و پا له می شد. خیلی کوشیک بود. بهد آوردیم خونه بهش رسیدگی کردیم و اینا... کلی باهاش کرده بودیم... دیگه دست آموز شده بود. پرواز یادش دادیم. صداش می کردیم میومد. خیلی باحال بود. بعضی وقتا می خواستیم ولش کنیم بره... می بردیمش پارک... می رفت رو سر خانوما می نشست.. جیغ و داد خانوما در میومد. آخرشم نمی رفت! اما بعد از مدت ها یه روز دیگه وحشی شد واقعا. رفت که رفت.

فرزانه سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ق.ظ http://aftabepaeez.persianblog.com

خوبه اون چیزی که دلت می خواست رو تجربه کردیی

فیامتا سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:10 ب.ظ http://damandan.blogfa.com

بعضی از تکرارا شیرنه ..هیچ جوری هم نمی‌تونی جلوش رو بگیری مگر این که واقعا به این نتیجه برسی که حتما این رو می‌خوای یا نمی‌خوای.


ما یه زمانی تو خونمون باد گیر داشتیم همیشه هم تابسوتونا یه این گنجشکا از راه بادگیره می‌یومدن تو خونه و آقا هیچ رقمه نمی‌شه بردشون بیرون:))

آره بابا من خوندم تا تهش رو!البت از اول خوندم نه از تهش:دی

نعیم سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:57 ب.ظ http://nmnw.blogfa.com

سلام،

خسته نباشین،

خب دیگه بالاخره باید یه جوری زندگی بگذره،

موفق باشین

عسل سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:14 ب.ظ http://khodemonima.blogfa.com/

سلام خانومی. آره . تا آخرش خوندم. خیالت راحت. فرصت کردی یه سری بهم بزن. منتظرتم. قربانت.........عسل

توحید سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 03:50 ب.ظ http://niid.blogsky.com

ولی من تا آب حوض کشیدن هم رفتم!
...
آره خوندم!

دنیا سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 04:11 ب.ظ http://mehrvazh.blogspot.com

یعنی باید خلاصه اش را هم بگم که معلوم شه همش را خوندم؟!
امیدوارم نویسنده ی سفالگر عکاس خوبی بشی و از کارت لذت ببری.

ستار سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 07:41 ب.ظ http://negarestane.blogfa.com

درود دوست عزیز :
امید داشته باش . ن.شتن بیشتر ذاتی تا فرا گرفتنی پس دوباره راه می افتی .
با یک مطلب در مورد عشق به روز هستم و در انتظار
بدرود [گل]

سکوت دیوار سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 08:34 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

سلام
نویسندگی شغل زیباییه..اما یه احساسه زیبا می خواد که شما هم دارید
یه نویسنده همه فن حریف..

افشین سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:41 ب.ظ http://o0oafshin.blogsky.com

تا آخرش خوندم نه تا تهش :D
چون همیشه آدم هر چی منظورشه تو اون ته ته نشین می شه ؛هر چی به ته می ری بازم به تهش مونده !
راستی تو یه پا هنر مند بودی و ما خبر نداشتیم ؛ بهت تبریک می گم.

افشین سه‌شنبه 12 دی‌ماه سال 1385 ساعت 10:44 ب.ظ http://o0oafshin.blogsky.com

تا آخرش خوندم نه تا تهش :D
چون همیشه آدم هر چی منظورشه تو اون ته ته نشین می شه ؛هر چی به ته می ری بازم به تهش مونده !
راستی تو یه پا هنر مند بودی و ما خبر نداشتیم ؛ بهت تبریک می گم.

کوزت چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 02:58 ق.ظ http://man-o-otagham.blogfa.com/

هههههههههههههههههههههه

چه با مزه
حس ادبیات فارسی و نویسندگی الان واقعا داره خفت میکنه دیگه طرز نوشتن این قدر تغییر کرده

لحجه گرفته ! فارسی اصیل!

خفت؟ ادبیات فارسی خیلی هم دلش بخواد!

فریناز چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 09:33 ق.ظ http://acoldemotion.blogsky.com/

نوشتن خیلی خوبه!
خوبه که الان با تجربه ای که داری میخوای برگردی سراغش.
روشن فکری؟؟!!

توجه نکردی شما. ژست روشن فکری!!!

ستایش چهارشنبه 13 دی‌ماه سال 1385 ساعت 11:40 ب.ظ http://farofu.blogfa.com

Bah bah…….mashalla dokhtarakam hame chi tamoome… dige vaghteshe!!!
Gonjeshke cho shod?...
Baba roshanfekri too khoone ?.... bikhiyal… khosh bashin!
To be in matlab migi bolad ke entezar dari ma ta akhar nakhoonim? Daste kam gerefty maaro abji!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد