چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

یعنی تو می گی پاییز....

تنها چیزی که می بینم یه استاد چاق و سفیده که با لهجه ی خوب داره کلمه هارا پشت سر هم می خونه!

من با چشمام که گاهی اونو تار و گاهی شفاف می بینم ، با حالتی از کرخی که بعد از یه سر درد وحشتناک به ادم دست می ده به برگهای یک دست زرد پاییزی و به سوزی که بیرون از این اتاق گرم می وزه فکر می کنم.

من با این چشمهای دردناک و قرمز به رسالت تو و پاییز فکر می کنم!

 

پی نوشت: ندارد!

نظرات 18 + ارسال نظر
[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:31 ب.ظ http://doxy.blogsky.com

صلام!
خـــوبه دیگه....!؟!!

یعنی چی اونوقت؟

داکسی چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:13 ق.ظ http://doxy.blogsky.com

۲باره صلام.!
یعنی اینکه خوب کاری می کنی از این فکر ها میکنی و حواستون هم به درس نیست؟!
هم زمان به ۲چیز فکر کردن هم سخته ها...!
بابای

فریناز چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:51 ق.ظ http://acoldemotion.blogsky.com/

حالا خوبه که استاده لهجش خوب بوده!!
سعی کن همیشه به چیزای خوب فکر کنی!؛)

اسلوموشن چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:07 ق.ظ http://slow-motion.persianblog.com/

ای بابا کامنتم پرید که...
خیلی ضدحال بود

پرنده تنها چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:24 ب.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

دست گذاشتی رو دلم ...
سال اول بود ...
دانشگاه ...
کلاس زبان ...
بعد از ظهر ...
دچار همین حالت شدم ...
بعدش فهمیدم میگرنه ...

من چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:32 ب.ظ http://mandigeasheghnistam.blogfa.com/

خوب برو چشم پزشک!

توحید چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:05 ب.ظ

رسالت تو و پاییز...
ولی چرا با چشمهای دردناک و قرمز؟

فیامتا چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:45 ب.ظ http://partgah2.blogfa.com

اااااااااااااااااااااااااااااااااا
که چی بشه؟

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:47 ق.ظ

مرد پاییزی پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 01:32 ب.ظ http://autumn.blogfa.com

خسته ام...

فریناز پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 08:45 ب.ظ http://acoldemotion.blogsky.com/

چرا نظرم نیست؟:(
چرا پیشم نمیای؟
چرا دوستم نداری؟
چرا پی نوشت نداره؟
چراااااااا؟ چرا من اینقدر نق میزنم؟؟؟!

رحمت جمعه 10 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:14 ق.ظ http://www.loolian.blogsky.com/

میدونی چه لذتی داره دیر به دیر اومدن و زیاد به زیاد پر شدن ؟؟؟

این وبلاگ اسمی ندارد جمعه 10 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 03:26 ب.ظ http://47m.persianblog.com

رسالت؟!
...
آیا برای اومدن ما هم رسالتی در کار بوده؟!...

ستایش شنبه 11 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 12:13 ب.ظ http://farofu.blogfa.com

Paayiz chi?...
Jedi nagirim payiz ro….
Barg haro…
Cheshmamoon ro….
Hame ye rooz mioftim…
Dir ya zood dare…sookhto sooz…nadare

خاله ریزه شنبه 11 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 07:10 ب.ظ http://mughashang.persianblog.com

سلام...خانوم خانوما...قربون اون چشمای قرمزت برم(یه زبون)
ببخشید من یه کم آی کیو هستم...
قبل از رسالت هم پیاده شدم...(امیدوارم جکش رو شنیده باشی)
در هر صورت...یه دونه آپیدم...میای پیشم؟؟؟؟

آرش از وبلاگ پریچهر شنبه 11 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:12 ب.ظ http://cocacola.blogsky.com

و تو رفتی و هنوز سال هاست
که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان
می دهد آزارم ... .

سلام هاله خانوم
چه قشنگ، یه لحظه خودم رفتم تو اون حس ...
راستی من لینکتو گذاشتمااااااااااااااااااااااااااااااا
به منم سر بزن خیلی خوشحال می شم
همین نقطه
شاد باشی خانوم خانوما

سپهر شنبه 11 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 09:25 ب.ظ http://www.sepehr90.persianblog.com

سلام ... ایمان بیاوریم به ... به ... به ...

فلیزپی یکشنبه 12 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:50 ب.ظ http://talkh-o-shirin.blogsky.com


رسالت؟؟
رسالت ما فقط انسان بودنه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد