چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

باد ملایمی که بیرون از پنجره می وزه.

                                 

باد ملایمی که بیرون از پنجره می وزه٬ هرسال موقع شروع شدن پاییز باعث می شه من بنویسم : باد ملایمی که بیرون از پنجره می وزه.....

صدای برگهایی که دیگه رمقی ندارند و از این سوز نسبتآ سرد بهم می خورند و صدا می دن و اسمونی که زود ابی کمرنگ می شه و ناگهان جای خودشو به صورمه ای شب می ده.

و من فکر می کنم به این همه سال که ابتدای پاییز هر سال ٬ انگار بار اول بوده که صداشو می شنیدم ٬ برگهای زرد و نارنجیشو می دیدم و پاهام صدای خش خش مرگ برگاشو را در می اووردنند!

باران٬ حالا نوبت توئه که بباری و این پاییز تکراری را تکمیل کنی ٬ انگار امسال کمی دیر کردی!

پی نوشت: صدای بارون از نور گیر های اتاقم شنیدم٬ خودمو که به حیاط رسوندم دیدم داراره نم نم بارون می اد ! بارون هم خودش فهمید دلم برای بوی که از خاک بلند می کنه تنگ شده! چه تصادف جالبی!

 

نظرات 8 + ارسال نظر
مرجان جمعه 21 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 06:43 ب.ظ http://shaghayeghe-vahshi.blogsky.com

سلام دوست عزیز
حتما بهم سر بزن که خیلی به کمکت احتیاج دارم
منتظرم

ستایش جمعه 21 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:53 ب.ظ http://farofu.blogfa.com

اصولا تو این مملکت خیلی تابلو شده که کی به کی خط می ده... ولی من فعلا برم لینک رو ببینم

ستایش جمعه 21 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 11:56 ب.ظ http://farofu.blogfa.com

با عرض معذرت... نظر یکی دیگه رو اینجا نوشتم...

چه بارون فهمیده ای... پاییز از اون فصلهایست که آدمها دقیق نمی دونن دوستش دارن... یا نه!

نعیم شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:32 ق.ظ

سلام،

خسته نباشین،

والا من عکسی که در بالای این پست گذاشتین رو نمیتونم

ببینم،

جاش یه ضربدر کوچولوی قرمز هست،

آره منم دلم برای بارون تنگ شده،

میدونین که من از شهر باران میام،

البته یادمه اون زمانایی که مدرسه میرفتم اگه بارون میومد

بسته به روزش خوشحال یا ناراحت میشدم،

اگه ورزش داشتیم کلی ناراحت میدشم و حالم گرفته میشد

آخه نمیذاشتن فوتبال بازی کنیم،

اگه ورزش نداشتیم کلی خوشحال بودم چون لازم نبود صف

وایستیم،

نمیدونم الانم صف وا میستن؟

واقعا قابل برسیه،

موفق باشین

سلام. فقط این عکس را یا همیشه عکس های وبلاگ منو نمی شه دید؟
چرا باگفا باز نمی شه یه مدتیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

توحید شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 03:51 ق.ظ http://thdmc.blogsky.com/

پاییز که میشه...
هنوزم دلیلش و نفهمیدم
ولی دلم خیلی میگیره...

پرنده تنها شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 09:43 ب.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

آره ، دیدی چه باد و طوفانی شد ...
بعدشم پاییز اومد (:
عمستم واسم نمایش داده نمیشه ...

میلاد شنبه 22 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 10:18 ب.ظ http://katoonichini.blogsky.com

سلام هاله ی عزیز. مرسی که به م سر می زنی و دری وری هام رو می خونی. صبح سعی کردم بیام به ت سر بزنم اما نشد. لینک؟ موافقی؟
پاییز؟
بارون و بارون و بارون کوفتی...
از چتر شدن متنفرم!!!
راستی... کتونی چینی یه سطل آشغاله... همین!

خاله ریزه دوشنبه 24 مهر‌ماه سال 1385 ساعت 12:40 ب.ظ http://mughashang.persianblog.com

سلام خانوم طلا....
یه کم دیر شد ببخش...
بازم میگم پاییز فصل دلتنگی های منه...
اما................
بارونش رو خیلی دوشت دالم....خیلی خیلی....
دلم میخواد زیر بارون خیس خیس بشم....
تو چی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد