چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

بوم !

همیشه دیوانه ی ان صحنه هایی بودم توی فیلما که نقش اصلی رنج کشیده مشتشو برای اونی که بدترین ها را بهش روا داشته باز می کنه و توی مشتش چیزی نیست جز یه نارنجک که شاسی اش کشیده شده و بعد.......... بوم!!!!!!!  

احساس اون لحظه خیلی باید ناب باشه!!!! 

پی نوشت:گاهی زندگی مثل یه بازی ذهنی میمونه فقط.

نظرات 16 + ارسال نظر
پاورقی های من جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:38 ب.ظ http://www.myfootnotes.blogsky.com

درود بر شما

ضمن عرض ادب خدمت رسیدم که شما رو دعوت کنم جهت مطالعه و بازدید از وبلاگ پاورقی های من که اخیرا در آستانه ی نوروز 1388، مطالبی رو تحت عنوان نوروز نامه منتشر کرده و هدیه ای هم به مخاطبان و بازدیدکنندگانش اختصاص داده است. خوشحال میشم اگر هرگونه نظر شما رو در این رابطه بدونم.

عنوان: پاورقی های من
آدرس وبلاگ: http://www.myfootnotes.blogsky.com

با تشکر و سپاس – به امید شادی روز افزون برای شما

علیرضا شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:57 ب.ظ http://alexray.blogfa.com/

عجب ذهن خطرناکی!
منکه ذهنم پدرش دراومد اونقدر باهاش بازی کردم!!

علی غنجی شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:37 ب.ظ http://knowme.persianblog.ir

ممکنم هست طرف وقتی دستشو باز میکنه فقط یه بیلاخ تو دستش باشه!من تصور میکنم اون بیلاخه از شونصد تا نارنجکم منفجرکننده تر باید باشه.البته فقط تصور میکنم!

خاله ریزه یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:27 ق.ظ http://mughashang.persianblog.ir

گاهی هم مثله هیچی نمی مونه!!!!!!!!!
این زندگی لعنتی...

Mr.Light یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:46 ق.ظ http://po0rii.mihanblog.com/

حسی جز به اخر رسیدن نیست این حسم جالب نیست

پرنده تنها سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 05:43 ب.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

چه احساس غریبی ...

نعیم سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:47 ب.ظ

فیلم لئون(پروفشنال) رو ببینین!

اصلآ یکی از بهترین هاشه!

پرنده تنها سه‌شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:22 ب.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

تو چرا نظر میدی لینکتو میذاری !

هانی چهارشنبه 21 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:03 ق.ظ http://ipark.blogsky.com

(گل)

پپلینو پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:30 ب.ظ http://papalino.blogfa.com

گاهی...یا حتی اکثر اوقات...

نیمه خالی لیوان پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:38 ب.ظ http://farofu.blogfa.com

زندگی اصولا یه بازیه ذهنیه....‏
با این شرط که تو دانشجوی فنی باشی و نه دانشجوی هنر.‏

نعیم پنج‌شنبه 22 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:54 ب.ظ

من توی فیلمها از صحنه هایی که یه ماشین یا یه چیز دیگه در


حرکت آهسته و پشت زمینه منفجر میشه ولی بازیگر خم به

ابرو نمیاره و با حرکت آهسته به حرکتش ادامه میده خیلی

خوشم میاد،

یکی دیگه از صحنه هایی که خیلی دوست دارم اینه که

شخصیت اصلی داستان در یه جایی مثل مترو یا شهر بازی یا

یه کلوپ در حرکت آهسته و در حالی که دوربین داره دورش

میچرخه به اطرافش نگاه میکنه و بعدش یهو متوجه میشه که

تعدادی از آدمایی که اطرافش هستن(و مثلا در حال خوندن

روزنامه هستن یا مثلا با لباس کار در حال تعمیر چیزی هستن)

در واقع دارن آمارشو میگرن و دنبال فرصتی هستن تا

دستگیرش کنن یا بکشنش،

در اینجور مواقع یه لبخند یه طرفه میزنم و میگم صحنه را دیدم!

خودم جمعه 23 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:53 ق.ظ http://bikhiyalll.blogfa.com

گاهی زندگی مثل یه بازی ذهنی میمونه فقط.
چیزی بیش از این نیست

:: My View :: یکشنبه 25 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:47 ق.ظ http://5aber.mihanblog.com

به به چقدر خوبه !! D:

تلنگر دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:44 ب.ظ

یادم به فیلم لیون افتاد . سعی کن کنتر به فکر تنتقام باشی و بیشتر ببخشی چون زندگی راحتتر میگذره . امتحان کن

محسن سه‌شنبه 15 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 11:52 ق.ظ http://after23.blogsky.com

قشنگ ترینش هم به نظر من آخر فیلم لئون لوک بسون بود. وقتی ژان رنو دستشو برای گری اولدمن باز کرد. ولی توی دستش ضامن نارنجکی بود که به خودش بسته بود و بهشم گفت: این هدیه ای از طرف ماتیلداست. بووووووووووومممممممممم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد