چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

چندخط پائیز

یادداشت های یه آدم خیلی خیلی معمولی

من ٬ مردم را دوست دارم!

قصد ما شاید به اجبار و یا به اختیار ٬ با علاقه و یا بی انگیزه زندگی کردن باشه. چیز هایی هم هست که ابتدایی ترین اموزه های ما هستند برای زندگی. می تونیم بریم توی جنگل و اجتماعی نباشیم. اما حالا که هستیم!

ما ادم های کثیفی هستیم. چون به خاطر خیلی چیزها از حداقل های انسانیتمون تا حداکثر های پستی می گذریم. به خاطر مذهب٬(ظاهرآ) به خاطر پول ٬ علم ٬ جنسیت و شهوت و.....

وقتی اعتقاد مذهبی نداریم در گذشته مذهبی ها را ازار می دادیم و وقتی اعتقادات مذهبی داریم حالا که دور دست مذهب باب میل ماست با دیدن صحنه هایی از ته دل می گیم : هایی حقشونه!!!

به خاطر جنسیت از رفتار های غیر انسانی با دیگران دلمون خونک می شه. به خاطر شهوت از .......

به خاطر پول از تصادف کردن و یا مال باختن یک ادم پولدار خوشحال می شیم .

می ببخشید خانم ها و اقایون اما من هیچ طوری توجیه نمی شم ٬ که هدف مسیر را توجیه می کنه! و نمی تونم قبول کنم که قسمتی از این حرفها را قبول داشته باشیم اما قسمتی از اون را که نمی پسندیم نه!!

وقتی دولتی با شهروند خودش با خشونت برخرد می کنه(حمل مواد؟نه!اسلحه سرد و گرم؟نه!دزدی؟نه!) فقط به خاطر تجاوز به چشم های هرزه٬ من نمی تونم باور کنم که جنسیت و مذهب و داشتن گرین کارت و ... می تونه منو از کنار این موضوع اسوده عبور بده.

درد از جایی شروع می شه که طرح ها گسترده تر می شه. تو مذهبی هستی اما درس خونده هم هستی پس تا جایی با مذهبی ها همراه می شی که اینترنت را طوری فیتلر نکنند که به کار علمی تو لطمه بزنه!!! و اونایی را که سرعت اینترنت را تا حدی پایین میارن که تو ضربه می خوری امل می نامی!!! و یا با دولت مخالفی اما وقتی طرح بدحجابی اجرا می شه تو به اونا حق می دی!! یا اگه دختر باشی خوشحال می شی که همین دولت که مورد تایید تو نیست با پسرهایی که سربازی نمی رن داره جدی برخورد می کنه!! من از سگ متنفرم و وقتی سگ یکی میاد طرفم می گم : اه چرا یکی اینا جمع نمی کنه؟!!

اره دوست من. باید ببینیم ما تا کجا همراه این قافله هستیم. خیلی ساده است. ما فقط به خاطر تنفر از هم دیگه گرفتار هستیم. از نظر من فرقی نداره. ما به خاطر فقرفرهنگی با هم مشکل داریم. فقیر از غنی و غنی از فقیر بی ذاره. دختر از پسر و پسر از دختر . مذهبی از بی دین و بی دین از مذهبی!

روزی مادران ما بدون روبنده و پدرانمون بدون ردای بلند بد حجاب نامیده می شدنند! حالا کار به جایی رسیده که دولت با زنهای روبنده دار برخورد می کنه!

بهتره چشم هامون را باز کنیم. این بازی با مذهب ما را تا این جا کشونده که زمان دین و ما را باهم در خودش حل می کنه تا جایی که به باور برسونتمون.

اگر اون روز امام فرهنگ خانه نشینی زن را نمی شکست الان انقلاب ما کجا بود؟ همون روز این حرکت اون قدر غیر باور بود که شاید امروز ازادی!

چرا همیشه بدون تحقیق حرف می زنیم. این طرح مبارزه با بدحجابی اصلآ اونی نیست که تو فکر میکنی. توی این طرح زنان خیابانی در اولویت های بعدی هستند. توی این طرح قراره اگر لازم شد بسیج هم وارد عمل بشه. بسیج هم یعنی همون لباس شخصی خودمون! اگر توی اجرای این طرح یک لباس شخصی اشنای ترا بدحجاب تشخیص داد و برد و... انوقت باز هم سعی می کنی منو قانع کنی؟؟؟ حتمآ باید غیرت مرد ایرانی را با کلماتی مثل خواهر و مادر و ناموس به جوش بیاورند؟؟؟ شاید اگر من بودم کمی بیشتر از کمی بهم برمی خورد .

بازیچه بازیچه است می خواهد قدرت برداشتن یک گونی برنج را داشته باشد ، می خواهد نداشته باشه!

فرانسه دختران با حجاب را از ادامه ی تحصیل منع می کنه. خو ب من هیچ وقت نمی تونم به فرانسه برم برای درس خوندن! اما دوست هم ندارم وقتی توی خیابان کشورم راه می رم هر روز شاهد برخوردهایی با صدای جیغ و فحش و صلوات باشم!!

نگران نباشید.من بدحجاب نیستم.از دختران خود فروخته هم دفاع نمی کنم . اما ازادی را دوست دارم. ترجیح می دهم خدا ان قدر این قدرت را به من بدهد که از ازادی دیگران هم احساس رضایت کنم. قطعآ من هم جامعه ی سالم و بدون خطر را دوست دارم. می شنوی؟ بدون خطر. اما این خطر را برای همسایه ام هم نمی خواهم!

بازارها پر اند از مانتوهای تنگ اما بیرون همان ها را به تن مانکن های زنده می گیرند!!! ادارات پر است از زیر میزی ها و رشته بگیران اما روزنامه ی افشا کننده ان را می بندند! شاید بگویی چه ربطی دارد ؟ سیستم ما معیوب است و حالا اگر من جزء ان رشوه بده ها و یا بگیران باشم از این برخورد خوشحال می شوم. اما اگر بفهمم پلیسی را به خاطر رشوه گرفتن اعدام ! کرده اند از ته دل خوشحال می شوم.

همه اش همین شکلی ست باور کن دوست من. باور کن!

پی نوشت۱:دوستی می گفت:مشکل تو این است که مردم را بی دلیل ٬ زیادی دوست داری!!

پی نوشت۲:رنجش هیچ کس را دوست ندارم. حتی شما که از من رنجیدی! اما از دل خودم٬ عدالت را بیشتر دوست دارم. ادم های خندان را. ..... و پارک های کودکی ام را....

نظرات 21 + ارسال نظر
نرگس سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:41 ق.ظ http://manbahatdostam.blogfa.com/

ازین حرفت خوشم اومد:ما به خاطر فقر فرهنگی با هم مشکل داریم !

بامداد سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:40 ق.ظ http://www.mvakili.blogfa.com

واقعا نمیدونم چی بگم ! حرفات درسته ! ‏
ولی من هم یه کلمه حرف دارم و اون اینه :‏
ایده و فکر این که بسیاری از جنایتهای سریالی و تجاوزها و ... ناشی از بدحجابی بیش از حد در جامعه ماست ، ‏بنظر من حرف درستی است . یه پسر در سطح پایین جامعه وقتی با یه پیکان مدل 48 داره 4 تا دختر خوشگل که ‏مانتوی خیلی تنگ پوشیدن و پاهای سفیدشون از شلوارشون بیرون زده رو بعنوان مسافر جابجا میکنه ، و دستش ‏به یکی مثل اونها و یا 10 درجه پایین تر از اونها هم نمیرسه ، یه بار تحمل میکنه، 2 بار تحمل میکنه ، 3 ‏بار.....آخرش چی؟
دارم کم کم به این نتیجه میرسم که فروید درست میگه !‏
البته یه چیزی هم بگم ، این روش برخورد صحیح برای حل این معضل نیست !‏
تا یادم نرفته:‏
اگر پستهام رو میخونی و قابل دونستی نظرت رو حتما بذار !‏
در ضمن اگر آپ کردنت رو هم اطلاع بدی خیلی خوشحال میشم !‏

دوست داشتم اینو از نوشته ام بفهمید. من متاسفانه و یا خوشبختانه ادم با اعتقادی ام. ترسو هم هستم. از دختر های که حد حجاب را نگه نمی دارن خوشم نمیاد. ترسو هم هستم و از نشستن توی یه همچین پیکان های بی زارم.
اما بد نیست که بریم و روانشناسیه تجاوز را بخونیم. اونوقت متوجه می شیم که مردهایی که به زن ها و یا کودکان تجاوز می کنند از ترس و وحشت قربانی شون لذت می برن نه از شهوت!!!!
بقیه اش را نمی گم...
موفق باشید

آتیس سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 07:42 ق.ظ http://www.5shanbeshab.blogfa.com

خیلی خوب نوشتی.منم مردم رو دوست دارم.

امیر سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:56 ق.ظ http://raiiin.persianblog.com

ببین اولین چیزی که می خوام بگم اینه که تو همچین مقاله ای تو نباید انقدر هیجان زدگی نشون بدی که قاطعانه بگی « ما آدم های کثیفی هستیم » ... می دونم خیلی دلت پره . دل ما هم پره . دل کی نیست ؟ اما نباید کنترل خودتو از دست بدی ... این احساسات ...

امیر سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:01 ق.ظ

من هیچی ندارم که بگم ... ممکنه کلماتی که بخوام بنویسم در مقابل این حرفهای تو مسخره بنظر برسن

امیر سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:02 ق.ظ

بر می گردم و احساساتم که نشست می نویسم

--- سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 03:26 ب.ظ http://www.eteralast.blogfa.com

مشکل همینه

همه بر طبق عقاید خودشون دیگران رو محکوم می کنند اما دریغ از ذره ای درک

لنگه کفش پاره سه‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 10:57 ب.ظ

دوست خوبم سلام .ببخشید که دیر اومدم! دوست ندارم برای کسی کامنت بذارم که فقط کامنت گذاشته باشم دوست دارم واقعا مطالب رو بخونم بعد گپ بزنم... نمی دونم با گروه آبجیز آشنایی داری یا نه!! یه شعری به نام ادعا خوندن!!! به نظر من یکی از مشکلات اساسی ما ایرانی ها اینه که خیلی ادعا می کنیم!! نمی دونم چرا اما همه برای هم نسخه می پیچند!! راننده خودش خلاف می ره به بقل دستی اش ایرادمی گیره ... طرف خودش چشاش ایراد داره! می گه دختره با چهره ... ظاهر شد! ای کاش می شد به جای این همه ادعا از خودمون شروع کنیم و اول خودمون واصلاح کنیم....

امیر چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:42 ق.ظ http://raiiin.persianblog.com

دیروز بعد از خوندن پستت خیلی فکر کردم و میخوام بگم که این جملات خیلی روم اثر گذاشتن ( انقدر که سوژه یه داستان در ذهنم شکل گرفت ! ) ... حالا که احساساتم فرو نشسته بنظرم حرفای بهتری می تونم بزنم

امیر چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:46 ق.ظ

اول بگم که منظورتو نمی فهمیدم از این جمله که « ... و نمی تونم قبول کنم که قسمتی از این حرفها را قبول داشته باشیم اما قسمتی از اون را که نمی پسندیم نه!! » منظورت اینه که ما یا باید با تمام این حرفات موافق باشیم یا اینکه تمامشو رد کنیم ؟ یعنی نمیشه که قدریشو بپذیریم و قدریشو نقد کنیم ؟

امیر چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:53 ق.ظ

می خوام دقیقا عباراتی که باهاشون مشکل دارم و نمی فهمم اینجا بیارم . مثلا «وقتی دولتی با شهروند خودش با خشونت برخرد می کنه(حمل مواد؟نه!اسلحه سرد و گرم؟نه!دزدی؟نه!) فقط به خاطر تجاوز به چشم های هرزه٬ من نمی تونم باور کنم که جنسیت و مذهب و داشتن گرین کارت و ... می تونه منو از کنار این موضوع اسوده عبور بده »
اول : منظورت اینه که ما به خاطر اینکه مذهبمون یا جنسیتمون با اون کسی که مورد برخورد قرار می گیره مخالفه نباید از کنار این مساله بی تفاوت بگذریم و بگیم به من چه ٬ ها ؟ ... خب اگه این باشه منم کاملا باهاش موافقم اما دوم : از جرمهای سنگینی مثل دزدی و حمل اسلحه و مواد نام بردی و در کنارش هم تجاوز به چشم های هرزه ! این عبارت یعنی چی ؟ منظورت هرزگی و چشم چرانیه ؟ و آیا تو اینها رو اشتباهات بی اهمیتی تلقی می کنی ؟

امیر چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:55 ق.ظ

« تو مذهبی هستی اما درس خونده هم هستی پس تا جایی با مذهبی ها همراه می شی که اینترنت را طوری فیتلر نکنند که به کار علمی تو لطمه بزنه!!! » منظورت از همراهی چیه ؟ یعنی اینکه ما تا وقتی مسلمونیم که اینترنتو فیلتر نکنن ؟ یا تا وقتی به نظام مملکتمون اعتقاد دارم و احترام میذارم که سرعت اینترنت بالا باشه ؟! فکر نمی کنی این تهذب خیلی مسخره باشه ؟

امیر چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:56 ق.ظ

اینجا تو دانشگاه ما ساعت دوازده اینترنتو قطع می کنن !! ... بقیه حرفا بمونه تو خونه

نعیم چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 02:04 ب.ظ

سلام،

خسته نباشین،

اظهر من الشمس که اختیار در انتخاب نوع لباس و پوشش بر

عهده خود فرد هست و لاغیر،

در جوامع مختلف قوانین مختلف و عجیبی وجود داره،

و در بسیاری از موارد اون جامعه مستحق چنین قوانینیه،

انسان موجودی با قدرت سازگاری بالاست،

اگه قوانین یه جا رو دوست نداریم با یه تصمیم درست و یه

برنامه ریزی دقیق میتونیم بریم یه جای دیگه،

قانون یه کشوری اینه که طبق قوانین ۲۰۰۰ سال پیش اداره

بشه،...

موفق باشین

هیچ کس چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:57 ب.ظ http://www.gharni-az-baran.blogfa.com

.
قضاوت خیلی سخته .
باید جای خیلی ها باشین تا بتونین بگین در کل چی غلطه چی نه ؟!
جای من پسر
جای خودتون
جای سیساتمدار
جای بازاری
جای پدر و مادر
به این راحتی نیست باور کنید ...
.
هر کسی از ظن خود شد یار من // از درون من نجست اسرارمن !!
.
فقط یه موضوع رو من با قطعیت بهتون می گم : بدحجابی فقط به چشم و نگاه های هرزه نفوذ نمی کنه . با اطمنیان میگم خیلی از چشم ها و نگاه های پاک رو هم آلوده میکنه . . .
من این رو بعنوان یه پسر جوون مجرد میگم . میدونم ممکنه خیلی ها با خوندن این چی فکر کنن . اما واقعا مهم نیست برام . واقعیتیه که هست ...
هیچ کس نمیتونه واقعیت جنسیتش و مسائل مربوط به اون رو انکار کنه ...

امیر چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:16 ب.ظ

نوشتی « ما فقط بخاطر تنفر از هم گرفتار هستیم » اما من معتقدم که ما بخاطر بی تفاوتی نسبت به همدیگه گرفتار هستیم ... و بله ٬ درسته ٬ ما بخاطر فقر فرهنگی مشکل داریم ( نه با هم مشکل داریم ! )

امیر چهارشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 09:19 ب.ظ

« بازارها پر اند از مانتوهای تنگ اما بیرون همان ها را به تن مانکن های زنده می گیرند » این دقیقا حرف دل من هم هست ... اون فرهنگ سارزی ای که همه فقط اسمشو شنیدن یکی از مصادیقش همینه ....

و کلام آخر : باید به اینکه مردمتو دوست داری افتخار کنی و بخودت ببالی

امیر پنج‌شنبه 6 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 08:40 ب.ظ

یعنی تو درباره این همه هیچ نظری نداری ؟!

چرا. اما اینجوری نمی شه جواب بدم!

ستایش جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 11:25 ق.ظ

:*...
وووویی.. من چقدر موجم با تو می خوره....! چه خانوم با شخصیت و تحصیل کرده ای.. با مو ازدواج موکنی؟؟

فریناز جمعه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 01:24 ب.ظ

با نظرت شدیدا موافقم. اینکه مردم از هم متنفرند. اینکه بی اهمیتن. اینکه از ناراحتیه کسی که روبه روشون ایستاده خوشحال میشن.
هدف ترسوندن و اذیت کردنه که خوب بهش رسیدن. بد حجاب؟!! این روزا تو خیابون همه رو میگیرن وکلی تنش واسه مردم درست کردن.اونم با چه طرز رفتاری!!!! اون طوری که من دیدم به ۲ تا تار مو هم کار دارن.
ما هم حقمونه. خوبه که بعضیا اگه کاری نمیکنن حرفش و میزنن. اونایی که تسلیم میشن و بهش فکرم نمیکنن چی؟! هر طرفی باد بیاد همون طرفی میرن!!!
عذاب آوره.

فلیزپی جمعه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1386 ساعت 12:49 ق.ظ http://talkh-o-shirin.blogsky.com

اینو ببین!
http://i11.tinypic.com/4m2jas1.gif

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد